از خصوصیات بارز شیخ عبدالله انصاری احترام به علما و تشویق آنان برای خدمت به علم بود. وی انسانی بسیار متواضع و فروتن بود که با وجو داشتن عالی‌ترین منصب دینی در قطر از رسیدگی به مشکلات شخصی مردم و سر زدن به آنها فروگذار نمی‌کرد. تواضع ایشان به اندازه‌ای بود که با وجود مکانت علمی که داشت دوست نداشت کسی وی را عالم و دانشمند بنامد بلکه تنها لقبی که او برای خود برگزید که در تمامی کتابهایی که نوشته و یا تحقیق نموده و یا چاپ کرده مشهود است «خادم العلم» می‌باشد.

اوضاع دینی، فرهنگی بندر لنگه در قرون اخیر

بدون شک می‌توان شهرستان بندر لنگه در استان هرمزگان را یکی از مناره‌های علم و دانش در قرون اخیر دانست. ارزش فرهنگی این شهر زمانی به اوج خود رسید که فرزند برومند این دیار یعنی شیخ عبدالرحمن بن یوسف معروف به سلطان العلماء پس از سالها تلاش و کوشش در جستجوی علم و دانش در مدارس مختلف جهان اسلام از بغداد و بصره و مکه و مدینه گرفته تا هند و شمال آفریقا و دانشگاه الازهر مصر پا به وطن خویش نهاد و بستر علم و دانش را گستراند که سبب شد تا طلاب فراوانی از نقاط مختلف کشور و نه تنها کشور بلکه از نقاط مختلف جهان اسلام و کشورهایی چون امارات، کویت، قطر‌‌، بحرین‌، عربستان، اندونزی، عمان، یمن و هند عازم بندر لنگه شوند و در مقابل این دانشمند فرزانه زانوی تلمذ بگمارند.

جایگاه شیخ به اندازه‌ای بود که بسیاری از پادشاهان و امرای کشورهای خلیج برای ملاقات و زیارت وی روانه بندر لنگه می‌شدند. شیخ عبدالرحمن شاگردان فراوانی را درمکتب خویش پروراند که از مهمترین آنها می‌توان به شیخ ابراهیم انصاری، شیخ محمد علی خالدی (فرزندش)، حاج احمد فقیهی مفتی اوز لارستان، سید امیر شیخ قتالی و شیخ محمد صالح ضیایی معروف به ملاحاجی (پدر شهید ضیایی) وغیره اشاره کرد، اما از میان تمامی شاگردان شیخ سلطان العلماء (عبدالرحمن بن یوسف)، شیخ ابراهیم انصاری که از روستای "چاه مسلّم" در حوالی بندرلنگه و50 کیلومتری این شهر به محضر سلطان العلماء حاضر شده بود جایگاهی ویژه و محبوبیتی خاص در نزد شیخ داشت و هرگاه برای طلاب علم مشکلی پیش می‌آمد شیخ سلطان العلماء می‌فرمود از ملّا انصاری بپرسید.

به دنیا آمدن ستاره‌ای افول ناپذیر

در سال1340 هـ.ق در خانه شیخ ابراهیم انصاری در روستای چاه مسلّم حوالی بندر لنگه فرزندی به دنیا آمد که وی را «عبدالله‌« نام نهادند. شیخ ابراهیم تصور نمی‌کرد که ستاره اقبال فرزندش آنقدر بتابد که جهان اسلام را روشن کند. عبدالله یک ساله بود که پدرش به شوق دیدار استاد روانه بندر لنگه شد تا شیخ سلطان العلماء را در امر تدریس یاری رساند. پس از شش سال اقامت در بندر لنگه و خدمت در کنار سلطان العلماء زمانی که عبدالله هفت ساله بود شیخ ابراهیم به سبب ظلم وستمهایی که حاکم چاه مسلّم در حق وی روا می‌داشت بار هجرت به قطر را بست و پس از وداع با استاد محبوبش عازم آن دیار گردید و در آن کشور اقامت گزید. عبدالله در بدایت حیاتش در مقابل پدر بزرگوارش زانوی تلمذ نهاد و در سن دوازده سالگی موفق به حفظ کل قرآن کریم شد و تعدادی از کتب فقه را از والد ماجدش فراگرفت، سپس عازم «احساء» شد و به مدت سه سال در آنجا کسب علم نمود و پس از آن روانه مکه مکرمه شد و دروس فقه، اصول، حدیث و تفسیر را از علمایی که در حرم مکی شریف تدریس می‌کردند فراگرفت و پس از اتمام تحصیلات به قطر بازگشت و مسئولیت تعلیم و تربیت و اداره امور روستایی را برعهده گرفت که در آن به مشکلات مردمان روستاها رسیدگی می‌کرد.

دکتر یوسف قرضاوی در کتابش «فی وداع الأعلام» می‌نویسد: «شیخ عبدالله انصاری مدت زمان مدیدی مسئولیت وزارت تربیت و تعلیم در امور روستاهای قطر را بر عهده داشت که این اداره مشکلات و طبیعت خاص خود را داشت. هنگامی که برای ملاقات و زیارت شیخ روانه دفتر کارش می‌شدم او را در حالی می‌یافتم که انسانهای درمانده و نیازمند فراوانی از روستاهای مختلف وی را احاطه کرده بودند، صبر و حوصله شیخ در برابر این اشخاص و اینکه مدت زمان زیادی به شکایات آنان گوش فرا می‌داد و با چهره‌ای بشاش و گشاده بین آنها صلح و آشتی برقرار می‌کرد مرا به تعجب و شگفتی وامی‌داشت و این فضیلتی بود که خداوند به شیخ عنایت کرده بود.»

پس از آن شیخ عبدالله اداره امور دینی در وزارت آموزش و پرورش قطر را تأسیس کرد و خود مسئولیت آن را بر عهده گرفت. سپس شیخ عبدالله اداره إحیاء تراث الإسلامی را تأسیس نمود و خود متولی اداره آن شد و از مهمترین امکانات روز برای تحقیق و تحصیل و تدریس استفاده نمود تا جایی که حکومت قطر از آن به عنوان مؤسسه علمی بزرگی استقبال نمود و همچنین رصدخانه‌ای را تأسیس کرد که مبنای تدوین و تنظیم تاریخ هجری قمری در جهان اسلام گشت. شیخ عبدالله انصاری زمانی که اداره إحیاء تراث الإسلامی را افتتاح کرد توانست کتابهای فراوانی را با هزینه خود و با هزینه دولت چاپ کند. شیخ در ابتدای کتب، خود مقدمه‌ای بسیار زیبا و شیوا بر آن می‌نوشت و پس از چاپ آن را بصورت رایگان به تمامی نقاط جهان- از دانشگاه الازهر و کتابخانه‌‌‌های مصر گرفته تا کتابخانه‌‌‌های عربستان و شبه قاره هند و سایر نقاط جهان- پخش می‌کرد که بسیاری از آن کتب برای اولین بار در جهان اسلام چاپ می‌شدند و علوم مختلفی چون حدیث، فقه، عقیده، سلوک، تاریخ، ادب و لغت را در بر می‌گرفتند.

 تلاشهای شیخ عبدالله انصاری در جهت برگزاری سومین کنفرانس بین المللی سیرت و سنت نبوی در قطر

یکی از مهمترین فعالیتهای شیخ انصاری که قابل ذکر است برگزاری سومین کنفرانس بین المللی سیرت و سنت نبوی در پنجم محرم سال 1400 هـ.ق با حضور شخصیتهای برجسته‌ای چون استاد مصطفی زرقاء، شیخ محمد غزالی، استاد محمود شیث خطاب، علامه ابوالحسن ندوی، دکتر یوسف قرضاوی، استاد فتحی یکن، شیخ محمدمجذوب، دکتر نجیب گیلانی، دکتر محمد سعید رمضان بوطی، شیخ سعید حوی، دکتر محمد عبده یمانی، دکتر اکرم ضیاء العمری، استاد انور الجندی و بسیاری دیگر از اندیشمندان جهان اسلام در دوحه قطر می‌باشد.

دکتر یوسف قرضاوی می‌گوید: «هنگامی که دولت قطر تصمیم گرفت به مناسبت فرا رسیدن قرن 15 هجری کنفرانس بین المللی سیرت نبوی را در دوحه قطر برگزار نماید، ریاست هیئت برگزاری این کنفرانس به شیخ عبدالله انصاری واگذار گردید، در آن هنگام ما به شیخ پیشنهاد دادیم که در ذکر اسم کنفرانس، سنت را در کنار سیرت قرار دهد، یعنی کنفرانس بین المللی سیرت و سنت نبوی، شیخ نیز با طیب خاطر و گشاده رویی پیشنهاد ما را پذیرفت و همچنین سایر پیشنهادهای ما جهت انتخاب اشخاص برای تدارک دیدن موضوع را با جان و دل می‌پذیرفت که در این امر اشخاص دیگری همچون شیخ ابوالحسن ندوی، دکتر عبدالعزیز کامل و دکتر عزالدین ابراهیم نیز با شیخ عبدالله انصاری همکاری می‌نمودند و شیخ در راستای برگزاری این کنفرانس تلاشهای شایسته و بی دریغی نمود که قابل قدر دانی است و در پایان این کنفرانس مایه عزّ و افتخار جهانیان گشت و به اجماع دانشمندانی که از نقاط مختلف جهان اسلام در این کنفرانس شرکت کرده بودند شیخ عبدالله به عنوان رئیس کنفرانس برگزیده شد که در این کنفرانس بحثهای بسیار زیبایی مطرح گردید و تمامی این مباحث در هفت جلد تحت سرپرستی و نظارت خود شیخ چاپ شد.». (لازم به ذکر است که شیخ محمد غزالی کتاب «فن الذکر والدعاء عند خاتم الأنبیاء» را به پیشنهاد شیخ عبدالله انصاری جهت ارائه در این کنفرانس نوشت. سخنران مراسم افتتاحیه این کنفرانس شیخ عبدالله انصاری بود.)

سایر فعالیتهای شیخ عبدالله انصاری

شیخ عبدالله انصاری در کنار بزرگانی چون علّامه ابوالحسن ندوی، دکتر طه جابر العلوانی، دکتر یوسف قرضاوی و تنی چند از بزرگان جهان اسلام مؤسسه «رابطة العالم الإسلامی» را تأسیس نمودند، وی همچنین عضو هیئت مؤسّسین شورای عالی مساجد در حجاز به شمار می‌آمد. از دیگر مسئولیتهای وی می‌توان به عضویت در هیئت مؤسسین انجمن جهانی خیریه اسلامی، و عضویت در کادر اداری آن اشاره کرد که دکتر یوسف قرضاوی در این مورد میگویند: «هنگامی که کنفرانس کلرادو در سال 1987 میلادی برنامه‌‌‌هایی را جهت مسیحی نمودن مسلمانان اعلام کرد، من پیشنهاد تاسیس انجمن جهانی خیریه اسلامی در کویت را مطرح کردم که شیخ عبدالله انصاری از اولین کسانی بود که با پیشنهاد من موافقت کرد و ما را در این راستا تشویق نمود و خود نیز برای ترویج آن از جان مایه گذاشت.» بیهوده نیست که وی را از بنیانگذاران این مؤسّسه یاد می‌کنند و همچنین شیخ تا زمان وفاتشان یکی از اعضای مجلس اداری این انجمن بود. علاوه بر این وظایف، شیخ در اکثر مجامع و هیئت‌‌‌های خیریه و اجتماعی در جهان عضویت داشت. شیخ عبدالله رابطه تنگاتنگی با جمعیات و مؤسّسات و دانشگاه‌‌‌های اسلامی در هند و پاکستان و فیلیپین و نقاط دیگر آسیا و آفریقا داشت و جای تعجبی نبود اگر وی را در دفترش در اداره احیای تراث اسلامی و یا در خانه‌اش در حالی مشاهده می‌کردی که جمعیت زیادی از نقاط مختلف جهان اسلام جمع شده بودند و از او برای حل مشکلاتشان یاری می‌جستند. هنگامی که مجلس شیخ را مشاهده می‌کردی این بیت شاعر در ذهن انسان متصور می‌شد: یزدحم القصاد فی داره و المنهل العذب کثیر الزحام(قصدکنندگان (مسافران) در منزل وی ازدحام می‌کنند و چشمه شیرین بیشترین ازدحام را شاهد است.)

 در مسیر دعوت و جهاد

شیخ عبدالله انصاری تمام وقت، مال و تلاشش را برای گسترش اعمال خیریه در جهان وقف کرده بود و بر هر نوع کمک و مساعدتی برای برادران مسلمانش در جهان اسلام حریص بود تا بتواند ظلم و فقر و تنگدستی را از آنها بزداید. وی نمونه بارز دعوتگری بود که تا آخر عمر مبارکشان در راه حق و صلاح و نشر دعوت اسلامی و پناه دادن به بی پناهان و سرپرستی ایتام و مساکین و تعلیم و آموزش جهاد می‌کرد. علامه عبدالله انصاری در آخر عمر مبارک خود علیرغم کهولت سن و ضعف سلامتی از حضور در کنفرانس‌‌‌ها و همایشهایی که برای نشر دعوت اسلامی و اعمال خیریه در داخل و خارج جهان اسلام برگزار می‌شد تخلف نمی‌ورزید و در جهت نشر دعوت به سرتاسر نقاط جهان سفر می‌کرد. دکتر یوسف قرضاوی در کتاب «فی وداع الأعلام» می‌گوید: «شیخ را به خوبی می‌شناختم و شناخت من نسبت به وی زمانی عمیق شد که سفرهای متعددی را به همراه ایشان به نقاط مختلف جهان نمودم. می‌گویند، وجه تسمیه سفر این بوده که چهره واقعی انسان را نمایان می‌سازد. من و شیخ عبدالله انصاری سفرهای بسیاری را همراه یکدیگر به نقاط مختلف جهان نمودیم که می‌توان از آنها به سفر به کشورهای مالزی، اندونزی، سنگاپور، هنگ کنگ، فیلیپین، کره، ژاپن، ریاض، پاکستان، هند، مصر، کویت، بحرین و مکه در سفر حج اشاره کرد. هرگاه برای زیارت و بازدید عازم کشوری می‌شدیم شیخ عبدالله مبالغ بسیار هنگفتی دلار را که مقداری از آن از اموال دولت و قسمتی دیگر از اموال اهل خیر و قسمتی نیز از اموال شخصی خودش بود با خود حمل می‌نمود و به فقرا و نیازمندان و مدارس دینی و مجتمعات اسلامی آن مناطق می‌بخشید تا بهتر بتوانند رسالتی را که بر دوش دارند اجرا نمایند. شیخ عبدالله چشمه‌ای جوشان و معدنی گرانبها بود که هیچگاه از همراهی وی احساس خستگی نمی‌کردم، حتی اگر مسافت مسافرتها بسیار طولانی می‌بود.»

شیخ عبدالله انصاری موضعگیری‌‌‌های شجاعانه‌ای در نصرت اسلام و مسلمین و دفاع از آن در سراسر جهان داشت و زمانی که روسیه به افغانستان حمله کرد در کنار برادران مسلمانش در افغانستان ایستاد و به وسیله مال و تلاشها و کوشش‌‌‌های فراوان آنها را یاری نمود، همچنانکه در کنار انتفاضه فلسطین ایستاد و نهایت تلاشش را در کمک به فلسطینیان به کار بست و آرزوی دیرینه و تمام هم و غم وی آزادی قدس شریف از چنگال یهودیان غاصب بود.

شیخ عبدالله انصاری مسلمین را مورد خطاب قرار می‌داد که در امر دعوت الی الله کوتاهی می‌کنند و امر دعوت را مختص گروهی خاص گردانیده اند. به عقیده وی این دیدگاه باید تصحیح شود. زیرا بر همه مسلمین واجب است با پیشه‌‌‌های مختلف داعیان الی الله باشند. او داعیان را به ضرورت عمل به اسالیب و رسائل دعوی خاص همراه با مدرنترین وسایل روز دعوت می‌کرد تا نیازهای مجتمعات اسلامی را برطرف نموده و شور و شوق را در بین مسلمانان زنده نمایند و سبب ایجاد تنفر در مدعوین نشوند. وی رساله‌ای بسیار ارزشمند و گرانبها تحت عنوان «رسالة الاعلام فی بلاد الإسلام وعلاقتها بالدعوة الإسلامیة» نوشت تا مسلمانان را متوجه‌این امر نماید که از همه وسایل پیشرفته روز در جهت دعوت استفاده نمایند که این رساله در کنفرانس بین المللی «توجیه الدعوة واعداد الدعاة» که در مدینه منوره برگزار شد به عنوان یکی از رساله‌‌‌های برگزیده انتخاب شد.

 خصوصیات اخلاقی شیخ عبدالله انصاری

از خصوصیات بارز شیخ عبدالله انصاری احترام به علما و تشویق آنان برای خدمت به علم بود. وی انسانی بسیار متواضع و فروتن بود که با وجو داشتن عالی‌ترین منصب دینی در قطر از رسیدگی به مشکلات شخصی مردم و سر زدن به آنها فروگذار نمی‌کرد. تواضع ایشان به اندازه‌ای بود که با وجود مکانت علمی که داشت دوست نداشت کسی وی را عالم و دانشمند بنامد بلکه تنها لقبی که او برای خود برگزید که در تمامی کتابهایی که نوشته و یا تحقیق نموده و یا چاپ کرده مشهود است «خادم العلم» می‌باشد، زیرا وی بر اساس آیه «يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ» (خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و بهره‌ای از علم دارند درجات بزرگی می‌بخشد.) معتقد بود که اگر انسان در مسیر علم و دانش گام برداشت خداوند به سبب علمش وی را عزّت می‌دهد و درجاتی عالی به او عنایت می‌کند. پس زمانی که انسان به چنین مرتبه‌ای رسید باید در مقابل علم گردن خم کند و خدمتکاری برای علم و دانش باشد.

دکتر یوسف قرضاوی در کتاب «فی وداع الأعلام» در مورد خصوصیات شیخ می‌گوید: «شیخ عبدالله انصاری مشعل فروزانی از دعوت و حرکت و غیرت دینی بود که هر کس او را می‌شناخت به وی دل می‌بست و او را دوست می‌داشت و منشأ این امر سعه صدر و حُسن اخلاق و لطافت طبع شیخ بود. شیخ عبدالله شخصی بسیار کریم و بزرگوار بود که دستانش برای خیر و خیرات هیچگاه بسته نمی‌شد. با مردم انس می‌گرفت و مردم نیز با وی مأنوس بودند. مردم را دوست می‌داشت و مردم هم او را دوست داشتند زیرا وی دست نوازش خود را بر سر کودکان می‌افکند و احترام بزرگان را بجای می‌آورد، شیخ انسان بسیار میهمان نواز بود و به نیازمندان کمک می‌کرد و مردم را در برطرف کردن نیازهای زندگیشان یاری می‌کرد، شیخ زندگی اش را بر آسانگیری بنا نهاده بود نه بر سختگیری که‌این مسئله در علم و فقه و تعامل و اخلاق و برخوردهای ایشان نمایان بود که این اخلاق را از منهج نبوی الهام گرفته بود که: «یسروا و لاتعسروا و بشّروا و لاتنفروا» (آسان بگیرید و سخت نگیرید و بشارت دهید و مردم را متنفر نکنید.)

شیخ عبدالله انصاری، شافعی مذهب بود، اما بر مذهب خود تعصب نداشت بلکه همه ائمه را دوست می‌داشت و از آنها به نیکی یاد می‌کرد و به همه مذاهب احترام می‌گذاشت و دلیل راجح را از هر مذهبی که بود می‌پذیرفت و مردم را از تقلید مذهب دلخواهشان منع نمی‌کرد و در مورد هیچکدام از ائمه گذشته بدزبانی نمی‌کرد، بلکه عفت لسان داشت و دوست نداشت انسانی، انسان دیگر را به بدی یاد کند. شیخ عبدالله انصاری را اینگونه شناختم؛ انسانی دارای وجدان روحی عمیق و حس ایمانی دقیق که به هنگام پند دادن دیگران و یا پند شنیدن از کسی سیلان اشک از چشمانش جاری می‌شد و به خود می‌لرزید و حالت وجد به وی دست می‌داد.»

از خصوصیات دیگر شیخ عبدالله انصاری می‌توان به صراحت لهجه وی در دفاع از اسلام و مسلمین اشاره کرد که همین امر سبب شد در آخر حیات مبارکش اختلافات شدیدی بین او و حکومت قطر به وجود بیاید تا جایی که دولت وی را از تمامی مناصب دولتی عزل نمود. اما شیخ به منصب نمی‌اندیشید زیرا هدف وی خدمت در راه خدا بود، و بسان سیف الله خالد بن ولید - رضی الله عنه- برایش تفاوت چندانی نمی‌کرد که در لباس فرماندهی بجنگد یا در لباس سرباز عادی. چه در منصب مدیر امور دینی وزارت آموزش و پرورش قطر خدمت کند یا واعظی که در گوشه‌ای از مسجد حلقه درسی را تشکیل داده و مسائل دینی را به مردم می‌آموزد. پس از بوجود آمدن درگیریهایی بین شیخ و حکومت و عزل وی از تمامی مناصب دولتی شیخ گوشه‌ای از مسجد را برای رساندن رسالتش انتخاب کرد. قبل از نماز ظهر مسجد کنار منزل شیخ مملو از جمعیتی بود که از محله‌‌‌های دور و نزدیک دوحه برای استماع سخنان شیخی وارسته و استادی فرزانه و مجاهدی نستوه جمع شده بودند.

شیخ عبدالله انصاری تا آخر عمر مبارکش در مسجد کنار منزلش در شهر دوحه، پایتخت کشور قطر، حلقه‌‌‌های تدریس برای مردم برگزار می‌کرد. وی در آخرعمرش بیمار شد و برای علاج بیماری او را به انگلستان بردند. در روز 16 ربیع الأول سال 1410هـ.ق زمانی که شیخ در بیمارستانی در لندن بستری بود و احساس می‌کرد آخرین روزهای زندگی را سپری می‌کند فرزندش را به حضور طلبید و وصایای بسیاری به وی نمود که از جمله آنها می‌توان به این جملات اشاره کرد: «ای فرزندم! اکنون زمان آن فرا رسیده است که پدرت به ملاقات پروردگارش بشتابد آنگونه زندگی کنید که پدرتان شما را بر تقوی و صلاح تربیت نموده است و بر فرائض مواظبت کنید تا اینکه در پناه خداوند باشید.» و پس از اتمام سخن با فرزندش به ذکر و یاد خداوند مشغول شد تا اینکه دار فانی را وداع گفت. وفات شیخ عبدالله انصاری همانگونه که دکتر یوسف قرضاوی می‌فرمود «ضایعه‌ای بسیار بزرگ بر جهان اسلام بود.»

پیکر شیخ انصاری را به دوحه انتقال دادند، آن روز حکومت قطر که سعی در منزوی کردن شیخ را داشت با چشمان خود دید که وفات این رادمرد تاریخ چه تأثیری در جهان اسلام دارد. آن روز شهر دوحه شاهد یک روز استثنایی و بی نظیر در طول تاریخ خود بود و مردم از سراسر قطر، و نه تنها قطر بلکه از جای جای نقاط جهان و بسیاری از شخصیتهای مهم جهان اسلام، برای تشییع پیکر وی روانه این شهر شدند و دوست و رفیق و همسنگرش دکتر یوسف قرضاوی بر وی نماز میت گذارد و به هنگام تشییع پیکر وی خیابانهای اصلی شهر تعطیل شد و ازدحام به اندازه‌ای بود که همه سعی و تلاش می‌کردند خود را به جنازه شیخ نزدیک کنند اما قادر به این کار نبودند و در بسیاری از نقاط جهان نماز میت غائبانه خوانده شد.

آثار شیخ عبدالله انصاری

شیخ عبدالله انصاری آثار متعددی از خود بجای گذاشت که برخی از آثار وی که در قالب تألیف و تحقیق نگاشته شده اند می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

تألیفات:

• صفة التحیة فی الاسلام.

• الخمرة أم الخبائث.

• مجموعة المتون الفقهیة.

• رسالة الإعلام فی بلاد الإسلام وعلاقتها بالدعوة الإسلامیة.

• عتاب من الکبد.

• معرفة الصواب فی موافقة الحساب.

• ردود علی أباطیل ورسائل شیخ محمد.

• أدعیة و أذکار نبویة.

• مواقیت الصلاة حسب توقیت لندن (تحقیق و تألیف)

• تقویم القطری بالتوقیت الغروبی و الزّوالی (تحقیق وتألیف)

تحقیقات:

• ارشاد الحیران فی معرفة آی القرآن (تألیف پدر بزرگوارش شیخ ابراهیم انصاری)

• التقاط الدرر واقتطاف الثمر من کتب أهل العلم والأثر (تألیف شیخ حسن قنوجی)

• تفسیر ابن عطیة.

• الروضة الندیة (تألیف شیخ حسن قنوجی)

• مفید العلوم ومبید العلوم (تألیف جمال الدین ابوبکر خوارزمی)

• صیحة الحق (تألیف شیخ محمد درویش)

• من خلق القرآن (تألیف محمد عبدالله دراز)

• مصرع الشرک و الخرافة (تألیف خالد محمد علی الحاج)

• التحقیق الباهر فی معنی الإیمان بالیوم الآخر (تألیف ابی الفضل بن عبدالله)

• زاد المحتاج بشرح منهاج (تألیف شیخ حسن کوهجی)

خداوند شیخ عبدالله انصاری را جزای خیر دهد و او را به همراه انبیا، صدیقین، شهدا و صالحین محشور نماید.

رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ